دیشب به مناسبت تولد ستایش ,چهارتایی رفتیم رستوران روبوشف .البته درخواست خودش بود .رستوران جالبیه و مورد علاقه ی بچه ها .این رستوران نزدیک خونه ی سابق مون هست و رفتیم یک گشتی توی محله زدیم و خونه رو از بیرون دیدیم و به پارک محله که خیلی وقت ها سپهر با دوستاش میرفتن اونجا فوتبال و گاهی اوقات هم من ستایش رو با کالسکه میبردم سر زدیم کلی مرور خاطرات بود توی همین خونه ستایش مراحل درمانش رو طی می کرد و زمان هایی که پارک خلوت بود میبردمش پارک تا حال و هواش عوض بشه 

ستایش چیزی یادش نمیومد ولی سپهر با جزییات یادش بود خب بالاخره ستی اون زمان خیلی کوچولو بود 

وقتی نشستیم توی رستوران اهنگ همه چی ارومه رو گذاشته بودن یکدفعه رفتم توی حال و هوای اون یک هفته ای که ستایش بعلت تب و گلولبول سفید خیییلی پایین, بیمارستان بستری شده بود یادمه اون شبا توی بیمارستان هی این اهنگ رو گوش میدادم با اینکه اون وقتا هیچی اروم نبود ولی خیلی این اهنگ بهم ارامش می داد.بگذریم خلاصه که دیشب کلی تداعی خاطرات شد

هنوزم اون محله رو و اون خونه ی کوچیک رو دوست دارم



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آنلاين بلاگ دانشگاه پیام نور شاهین شهر_نظارت ۲۴ساعته خدمات تولید محتوا ارزان سایت amgames مگستان خوروبیابانک امولسيفاير کلینیک تخصصی روانشناسی و مرکز مشاوره Jeannette مربی پرورشی فعالیت های قرآنی تفکر وسواد رسانه ای