امروز رفتیم مدرسه ی ستی برای گرفتن کارنامه و اندازه گیری روپوشیک چیزی که متفاوت از سال های قبل بود این بود که یکی از ناظم ها دونه دونه یا نهایتا دوتا دوتا بچه ها رو می نشوند و تک تک قوانین مدرسه رو براشون با بروشور و عکس توضیح میداد و عواقب رعایت نکردن رو هم بهشون تذکر میداد بعدم یک دفترچه شامل قوانین و مقررات و پیامدهای رعایت نکردنش رو به هر دانش اموز میدادن بعدم که نوبت به اندازه گیری مانتو شد من اصرار داشتم که این مانتو برای ستی بلند هست و یک سایز کوچیکتر بدین که کوتاهتر باشه ولی اونا اصرار داشتن که امکان نداره و نباید مانتو بالای زانو باشه موقع پوشبدن مقنعه هم که ستی داشت خفه میشد گفتم وااای توروخدا این چیه خب یک سایز بزرگتر بدین بچه خفه شد از بس تنگ هست و توی این هیر و ویر هم ستی مشغول بود چتری هاش رو درست می کرد که ناظم جان فرمودن ستایش دیگه امسال نباید چتری هات دیده بشه و واسه همین مقنعه ها رو تنگ تر کردیم که موی بچه ها بیرون نباشه منم گفتم خب خودم براش گشاد می کنم بچه ام خفه میشه ناظم جان لبخند زدن و با نشون دادن دفترچه ی قوانین فرمودن امسال قوانین محکم تر شده

هیچی دیگه ستی با اخم و تخم از مدرسه بیرون اومد و فورا هم گفت این دفترچه ی احمقانه رو پاره می کنم 

سپهر هم بعد از مطالعه ی دفترچه گفت چقدر عالی و جذاب دارن بچه ها رو از دین متنفر می کنن و اینطوری می تونن مطمین بشن مسلمانان  نسل اینده به زیر یک درصد میرسه 


هیچی دیگه من بیچاره برای اینکه این تلخ کامی از بین بره فول یک پارک و سهربازی رو دادم و بعدشم ستی رو رسوندم خونه ی دوستش تا یک کم بازی کنن و روز بدشون تبدیل بشه به روز خوب



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انشالند وب سايت نيکي Stacey ثبت شرکت - ثبت شرکت خاص - ثبت ارزان شرکت بلوچستان Jessica شرکت فرش ارتمیس بلاغ مرجع مقالات کاربردی برای استفاده از وسایل برقی عنوان:صیرورت